اتحاد؛ گوهر گمشدهی جامعهی داروسازی
چیست این گوهر گمشدهی داروسازی؟ گوهری که خودمان آن را از هم ربودهایم، و یکدیگر را از آن محروم ساختهایم...
چرا جامعه ی داروسازی با هم اتحاد ندارند؟
نگاهِ پیش آغازین
-اگر تا بهحال تخته نرد بازی نکردهاید حتما برای یکبار هم که شده به سراغ این بازیِ کهنِ ایرانی بروید!!! در بین قوانین این بازی، به یک مورد جالب برخواهید خورد؛ اگر مهرهی شما در یک خانه تک باشد،حریف میتواند مهرهتان را حذف کند…
نگاهِ آغازین
– فردوسی میسراید:(( زدانا تو نشنيدي اين داستان/ که برگويد از گفتهي باستان
که گر دو برادر نهند پشت پشت/ تن کوه را باد ماند به مشت.))
و یا سعدیِ شیرین زبان که می سراید: ((مورچگان را چو بود اتفاق/ شيرژيان را بدرانند پوست.))
نگاهِ میانی
– چیست این گوهر گمشدهی داروسازی؟ گوهری که خودمان آن را از هم ربودهایم، و یکدیگر را از آن محروم ساختهایم…
سالیانِ سال است که جامعهی داروسازی کشور بِسانِ پارچهای پارهپاره، هر تکهاش در گوشهای رها شده است! در یک طرف انجمن داروسازان، در طرف دیگر مجمع دانشجویان؛ و هر دو نیز حق به جانب! صنعت و بالین هم در ناکجا آباد… این چرخهی معیوب ، به کلاف سر درگمی تبدیل شده که گشایش آن همانند پردهپرداری از راز تقدم “مرغ و تخممرغ”، بی نتیجه مانده است!!
یکی میگوید ((مشکل از آنجا شروع شد که دانشجویان اعلام کردند، انجمن داروسازان را به رسمیت نمیشناسند، و با این اقدام تخم نفاق را کاشتند.)) دیگری میگوید ((مشکل از اساسنامه انجمن داروسازان است که در ماده13، بند ه بیان میکند: ((حداقل 50 درصد از اعضاء هيئت مديره بايستي از داروسازان داروخانه داري باشند كه حداقل يك شيفت در داروخانه خود مسئوليت فني را به عهده داشته باشند.)) و با این قانون عملا انجمن داروسازان تبدیل به حامی داروخانهداران میشود و داروسازان نمایندهی صنعت، مسئولین فنی داروخانهها و اعضا هیئت علمی به سخره گرفته میشوند مگر آنکه آنها نیز داروخانهدار باشند. و در ضمن داروسازان بالینی نیز هنوز نتوانستهاند راهی به این اساسنامه پیدا کنند.))
خلاصه این کشمکش همچنان ادامه دارد و هیچیک از طرفین هم حاضر به همکاری نیستند؛ بعضی از دانشجویان، جوانانی هستند سرشار از غرور و هیجان کاذب که دست به اقدام های عجولانه و غیر منطقی میزنند، بالطّبع بعضی از صاحبان داروخانه هم بازاریانی هستند در فکرِ سود و زیانِ مالی و با حداقلِ قوهی تفکر.
اما عاقبت چیست؟ کدام گروه برنده میشوند؟ هیچکدام. این بازی برنده ندارد؛ آتشی برپا شده که دودِ آن در چشمِ همه میرود و در نهایت همه با هم خواهیم سوخت. نتیجهی آن میشود شرایط حال که روز به روز هم بدتر میشود. دانشجویان که بالاخره فارغ التحصیل خواهند شد و از دانشگاه میروند، اما این کوته فکری است که دانشجو نادیده گرفته شود؛ چراکه میبینیم همین دانشجویان به فکرِ آیندهی داروسازی کشور هستند وگرنه مشاهده میکنیم که داروسازان کهنهکارتر بعد از کلی دوندگی ، فلاکت و با شانس و اقبال به ضریب k دست پیدا کردند، خوب راضی باشیم؟ با همین فرمانِ به ظاهر پیشرونده هم بخواهیم پیش برویم باز جایگاهمان تهدره خواهد بود!!! این سرعت پیشرفت بسیار پایین است و دلیل آن هم حذف نیروی با انگیزهی دانشجویی است.
این نیروی انگیزهی جوانی است که میتواند دنیا را تکان دهد و باید بسیار تا بسیار مراقب باشیم تا این انگیزهی پیشبرنده را با بحثهای پوچ از بین نبریم. باید یکبار برای همیشه به این بحثها پایان داد، بحثهایی از قبیل حق فنی، پرکیس و… . در هر صورت ما همه سوار یک کشتی هستیم و اگر فقط بخواهیم به سود خودمان فکر کنیم، هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود و همه با هم غرق خواهیم شد. جملهی بسیار زیبایی هست که میگوید: ((یک جامعه زمانی به بلوغ میرسد که کهنسالانش درختانی بکارند، در حالیکه میدانند هرگز زیر سایهی آنها نخواهند نشست.)) و از آن مهمتر ، عاقبت همهیمان گور است، پس باید هر کداممان در هر جبههای که هستیم قدمی برداریم و به سود کمترِ خود رضایت بدهیم(چه صاحب داروخانه ، چه مسئول فنی، چه صنعتگر داروسازی و چه …) تا بتوانیم به پیشرفتی عظیم و سودی والاتر دست پیدا کنیم.
و اینگونه است که دیگر درجا نخواهیم زد و میتوانیم بهترینها را برای حیطهی داروسازی رقم بزنیم و داروسازی را به جایگاه حقیقیِ خود برسانیم؛ چه در حوزهی شهری، چه در حوزهی بالینی و چه در حوزهی صنعت. و در نهایت نهتنها در صنف خود، بلکه در ارتباط با سایر بخش ها، قشر ها و حتی در زندگی تمام افراد جامعه تاثیر مثبتِ بسزایی خواهیم داشت، چراکه نظام داروییِ یک کشور، خوب یا بد، به طور مستقیم با زندگی مردم سر و کار دارد و از حوزههای استراتژیک میباشد. به عنوان مثال ارتباط نزدیک تر داروسازان و پزشکان، می تواند شرایط بهتر برای بیماران ایجاد کند.
نگاهِ پایانی
– براستی چه بود این گوهر گمشدهی داروسازی؟
آری، و این گوهرِ گرانبها چیزی نیست جز “اتحاد“.
یا به اتحاد دست پیدا کرده و به سمت پیشرفت حرکت میکنیم؛ و یا همه باهم گرفتار ورطهی نابودی خواهیم شد، راه سومی وجود ندارد. اما یادمان نرود که مهم نیست تا چه حد در مسیر اشتباه پیش رفتهایم، هیچوقت برای بازگشت به مسیر درست دیر نیست. یا حق
دکتر ابوذر شفقی
داروساز